اولین پیکنیک کنار دخترم

سلام به دخترگلم .عزیزم هنوزازمرواریدای توی دهنت خبری نیست امابه شدت کلافه ای.من احتمال میدم انشاالله تا اخرشهریوریه نشونه ای ازشون پیدابشه.جمعه ما باخانواده دایی جان رفتیم جاجرود این اولین پیکنیکی بود که بعد از بچه دارشدنمون رفتیم.وشما انقدر خانم بودی که منو شرمنده کردی .چقدر جالب بود برام که وقتی بابایی پاهاتو کرد تو اب رودخونه خوشت اومده بودو کلی باهم اب بازی کردین  .دایی جان وزندایی جان هم به مناسبت روز دختر برات یه هدیه گرفته بودن که مارو شرمنده کردن از همینجادوباره ازشون تشکرمیکنم .روز جمعه برام شد یه روز خاطره انگیز چون تو خوشحال بودی وبودنت کنارما خوشحالی مارو کامل میکنه .اینکه اولین پیک نیکی که با دخترمون رفتیم چقدرمتفاوت بود با تمام گردشایی که تا حالامن وبابایی دو نفری  رفته بودیم .باورت میشه صدای اب- رنگ درختا- نورخورشید -زلالی رودخونه -تمیزی هوا -غذای خوشمزه -همه وهمه به نظرم بهترازهمیشه بود چون تو باما بودی.اینکه به خاطر تو  عموعبدالله ومهری جون روانه جاجرود شدن برام خیلی مهمه.حالا ببین تو فسقلی چقدر بلدی دلبری کنی. دلبرکم این روزا میخوام برای تولدت برنامه ریزی کنم شاید تاریخش یکم تغییر کنه اونم به خاطر خاله جونته که از طرف اداره براشون کلاس گذاشتن.امامیخوام برات یه تولد بگیرم که بدونی پاگذاشتنت توی یکسالگیت چقدر برام مهمه.از صمیم قلب ارزو میکنم خدا عمرباعزت وطولانی همراه با سلامتی قسمتت کنه.تولدت پیشاپیش مبارک گل مامان