سلام برزائرکوچک امام رئوف

سلام گل مامان .نمیدونم ازکجای سفرقشنگمون به مشهد شروع کنم.جمعه شب با بابزرگ گفت که نذرکرده ببرت مشهد وازمن ومامان جون خواست تا اماده باشیم بااولین جای خالی بشیم زائرمشهد.از بس امام هشتم مهمون نوازه روز قبل از عیدغدیر پیش امام هشتم بودیم .چقدرقشنگ بود راه رفتنای تو توی حیاط زیبا ودلربای حرم .چقدر دلم خوش بود وقتی میون صف نماز جماعت مهرهارو برمیداشتی ودل ازمن میبردی .چقدر خوشبخت بودم توی سفری که برای اولین بار باهم رفتیم .توی سه روزی که اونجا بودیم حتی یه بارم منو اذیت نکردی .لذت بردم اززیارت .ودوباره عاشق تراز قبل شدم .عاشق امامی که این همه هوای زائرکوچولوشو داره .موقع خداحافظی از ش خواستم این سفررو اخرین زیارتمون قرار نده .نگات کردم توهم با چشمای قشنگت خیره شده بودی به گلدسته های زیبای حرم .شاید تو هم مثل من سیرنمیشدی ودلت نمیومد خداحافظی کنی.گل مامان اخرین باری که هنوز نی نی نداشتم و رفتیم زیارت اقا توی حیاط کلی گریه کردم وازش خواستم درحقمون دعا کنه تاخدایه اولاد سالم وصالح بهمون بده .هنوز صدای دعاهام تو گوشمه .صدای دل گرفته م دل شکسته م اینبار کنارم بود تا باهم سلام بدیم به امام رئوف.تو دعای مستجاب شده ی منی .تو حاجت براورده شده ی منی .تو صدای دعاهای منی .تو بزرگترین سوغاتی هستی که از دستان پرسخاوت اقا گرفتم .ومیخوام اینجاازت بخوام تا هر وقت شدی زائرامام رئوف از طرف من سلام به امام هشتم بدی و بگی اقا مادرم گفت به شما بگم :این زائر کوچولویی که از دعای مستجاب شده شما در حقم قسمتم شده رودعا گو باش به حق میوه ی دلت جوادالائمه .